آنا در یک سفر کاری، با ویل خوش‌تیپ آشنا می شود ، که او را با رئیسش اشتباه می‌گیرد.دروغ مصلحتی که او به زبان می‌آورد، زنجیره‌ای از اتفاقات پر زرق و برق، عاشقانه و فرصت را به وجود می‌آورد، تا اینکه ...

یک آهنگساز كه مشكل نويسنده‌ دارد ، پس از يك شب ماجراجويی ، اشتياق خود را دوباره كشف می كند...

مردی محکوم به سفری خشونت آمیز و رستگاری ، به دنبال حقیقت مرگ خواهرش است ...

A variety special full of issues of politics, race, gender and class. Sarah will also be joined by special guests.

پس از حوادث فیلم "انتقام جویان: پایان بازی"، مرد عنکبوتی باید برای از بین بردن تهدیدات جدید، در دنیایی که برای همیشه تغییر کرده‌ است قدم بردارد.

فیلمی کمدی و درام محصول سال 2018 و درباره دوستی میان دو جوان است که پس از بیمار شدن سخت یکی از آن ها، شکل تازه‌ای میگیرد و …

این فیلم پیش‌درآمدی است که بر وقایعی که به اولین رویداد تطهیر منجر گردید تمرکز دارد...

پیتر پارکر جوان ، همانطور که راهش را در دبیرستان ادامه می‌دهد ، به عنوان مرد عنکبوتی نیز با جرم و جنایت مبارزه می‌کند...

A physician investigating a missing body disrupts an unlawful experiment.

داستان فیلم درباره ی دومینیک و رافائل دو بازیگر و دو دوست صمیمی هستش که می خواهند حرفه ی کاریشون رو دوباره شروع کنند، اما...

 وقتی پدر و مادری که در مورد تربیت فرزندانشان به شدت وسواس دارند مجبور به انجام یک سفر کاری می شوند، آرتی و دیان قبول می کنند که از سه نوه شان مراقبت کنند. مشکل از آنجایی آغاز می شود که این سه کودک قرن بیست و یکمی نمی توانند با روشهای قدیمی تربیتی آرتی و دیان کنار بیایند...

Mick Haller وکیل مدافع فردی است که خود را Lincoln معرفی می کند او ادعا می کند که زنی می خواسته است که از او زورگیری کند ولی وقتی که هلر به شواهد علیه او نگاه می کند متوجه می شود که این پرونده به یک پرونده ی قدیمی او ارتباط دارد ...

یک سردبیر روزنامه ، به خاطر یک کاندیدای تازه کار ریاست جمهوری در مدت زمان کمپین های انتخاباتی دست به اعمال کثیف و پلدی میزند …

Set in the world of mega-churches in which a former Deadhead-turned-born again-Christian finds himself on the run from fundamentalist members of his mega-church who will do anything to protect their larger-than-life pastor.

«جان» مردی میانسال است که از همسرش جدا شده و اخیرا زن با رویاهایش، «مالی» آشنا شده است. تنها مانع موجود برای جان، پسر جوان مالی «سایرس» می باشد که حاضر نیست مادرش را با کسی قسمت کند...

کشتی‌گیر «رندی» (میکی رورک) سال ها از دوره ی اوج اش گذشته است. ستاره سال های پیشین مسابقات کشتی اکنون به صورت نیمه وقت در خواروبار فروشی کار می کند. او به خاطر وضعیت جسمی اش شاید دیگر نتواند کشتی بگیرد، برای همین تصمیم می گیرد تا تغییراتی در زندگی اش ایجاد کند. او حتی به سراغ دخترش می رود و سعی می کند گذشته ها را جبران کند. اما پیشنهاد مبارزه با رقیب قدیمی اش او را سر دو راهی بزرگی قرار می دهد.

A corporation hires a professional assassin to pose as its trade show representative who must organize the wedding of a Middle Eastern pop star, which will allow him the opportunity to kill a Middle Eastern politician.

چهار رفيق ميان سال (آلن، تراولتا، ميسي و لارنس) براي فرار از ملال زندگي روزمره ي خود تصميم مي گيرند با چهار موتور سيکلت از سين سيناتي راهي ساحل اقيانوس آرام در غرب امريکا بشوند. اين چهار رفيق پس از چندي با يک گروه موتور سوار خشن به رهبري «جک» (ليوتا) درگير مي شوند...

این فیلم داستان دو برادر است که در اوج مشکلات مالی و زناشویی تصمیم گرفته‌اند با سرقت از جواهرفروشی پدرومادرشان به نان‌و‌نوایی برسند و با فرض این‌که شرکت بیمه ضرر والدین را جبران خواهد کرد، سعی دارند بر زشتی عمل خود سرپوش بگذارند...

"هنک چیناسکی" نویسنده ای با استعداد جاه طلبی یا صلاحیتی ندارد.او وارد هر کاری می شود به دلیل تنبلی و شرارتش به جائی نمی رسد.رابطه اش با "جان" به دلیل تزلزلش به پایان می رسد به همین دلیل برای بدست آوردن سریع پول اقدام به شرط بندی می کند...

"الفی" یک راننده لیموزین بریتانیایی در منهتن نیویورک است که توسط زنهای زیبا که بیشتر آنها مشتریانش هستند احاطه شده است.او پس از رابطه مخفی با "لونت" دوست دختر بهترین دوستش مجبور می شود درباره شیوه زندگی خودش تجدید نظر کند...

«ديو بازنيک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامي است که پس از يک سلسله سوء تفاهم هاي غريب محکوم مي شود که يک دوره ي روان درماني «مهار کردن خشم» را بگذراند. ديري نگذشته که «ديو» خود را با «دکتر بادي رايدل» (نيکلسن)، روان درمان گري معروف رودررو مي بيند...

A group of thirtysomethings having problems with fidelity gets an opportunity to turn back the clock.

South Asian Ramu Gupta has always been fascinated with western movie musicals and has wanted to be an American movie star primarily as a dancer. So when he hears from his friend Vijay Rao about his fabulous life in Manhattan with a penthouse apartment and Mercedes, Ramu decides to move from his home in Delhi to the US to live with Vijay as he pursues his dream of being a star. Upon his arrival in Manhattan, Ramu learns that Vijays life is nothing like he mentioned, he driving a cab and living in a run down cramped top floor apartment with two fellow South Asian roommates, Ramu who would be the fourth in the apartment. Ramu nonetheless just wants a chance to prove himself in the entertainment business. Among Ramus many missteps include stumbling into the porn movie business where he cant get it up in such a setting anyway, and working as a waiter at least to earn some money. But it is a wait job at a private South Asian themed birthday party for a lost and directionless socialite named Lexi organized by her overbearing mother Chantal that Ramu gets a chance at a somewhat legitimate acting job when he is asked to fill-in at the last minute at the party for an incapacitated Swami Bu. Having no credentials as a swami, he decides to dance and channel the sex advice given to him by Sharonna, one of his porn co-stars. Ramu and the information are a hit, especially with Lexi, who feels she has found her own voice for the first time in her life. As such, she wants to help Ramu spread the swami word, most specifically as a sex guru, to the masses. Not knowing what that word is, Ramu again turns to Sharonna for advice, she in turn believing he is asking solely to further his career in porn. Sharonna agrees to mentor him on the condition that he not divulge what she would teach and tell him to anyone as they are her innermost thoughts as a way to cope with her own life. That life is a double one, where her firefighter fiancé Rusty, a devout Catholic, knows nothing about her being a porn star, believing she is just Shari, an innocent (i.e. virginal) substitute public school teacher. As Ramu becomes more and more successful in this pseudo acting job with the help of both Sharonna and Lexi, he has to reconcile this success with the fact that it is all a lie. He also has to reconcile it with his burgeoning romantic feelings for Sharonna, most specifically reconciling the fact that he has not only lied to her, but betrayed her confidence. Written by Huggo

«نيک مارشال» (گيبسن) در يک آژانس تبليغاتي کار مي کند و مردي زن ستيز است و همسر سابق و دختر و مستخدمه اش از دست او شاکي اند. شبي، «نيک» با ماشين تصادف مي کند، اما صبح روز بعد در مي يابد توانايي خواندن فکر زنان را پيدا کرده است. «نيک» ابتدا هراسان مي شود، اما کم کم مي فهمد که مي تواند از اين موهبت استفاده کند.

New Yorker Ruby Weaver believes she has found the man of her dreams in Sam Deed, who is her best catch in some time--except that he assures her that he came from the future.

دیوید آلن گریفین یک قاتل است - بارها و بارها یک قربانی زن را انتخاب می کند، هفته ها او را تحقیق می کند تا اینکه کارهای روزمره او را تا ریزترین جزئیات بداند، با استفاده از دانش پزشکی قانونی خود آماده سازی دقیقی برای ورود در زمانی که کاملاً تنها است انجام می دهد، او را تحت سلطه خود در می آورد. و یک مرگ طولانی و عذاب آور را اجرا می کند...

In 1980, USA opens to Cuban refugees. Once in Miami, Dorita tries to create a Perez "family" of 3 to get a sponsor. She wants Juan to be her "husband" - plus a "son" or "dad".

"فیت" اعتقاد دارد دو نیمه گمشده می‌توانند به هم برسند. او بر روی یک تخته، نام نیمه گمشده خود را پیدا می‌کند، "D-A-M-O-N B-R-A-D-L-E-Y". بعدها در یک کارناوال، یک پیشگو نیز نام "دیمون بردلی" را از گوی شیشه‌ای‌اش به او می‌گوید و "فیت" به‌طور کامل به این مسئله اعتقاد پیدا میکند...

آدام کارولینا را از دست گروهی هولیگان که قصد تجاوز به او را دارند نجات می دهد. خیلی زود با هم دوست می شوند و بعد وارد رابطه می شوند. با این حال، وقتی کارولین از گذشته آدام باخبر می شود، همه چیز تغییر می کند...

بیل» (ماکیو)، پسرک دانشجوی دوست داشتنی اهل شمال، و رفیقش، «استنلی» (ویتفیلد) را در شهرکی دور افتاده در جنوب، به زندان می اندازند و کمی بعد آن دو خبردار می شوند که به جنایتی متهم شده اند. «بیل» که نه پولی در بساط دارد و نه دوست و آشنایی، تصمیم می گیرد با پسر عمویش، «وینی» (پشی) که به تازگی وکیل شده، تماس بگیرد …