زندگی"لوک پرسکوت" وقتی که او از خانه خودش به شهر کوچک مرزی نقل مکان می کند، برای همیشه تغییر میکند. او با نوعی اسب وحشی به نام "روح" دوست می شود و...

سریال درباره ی کارآگاه پلیسیه که هیچ چی رو جدی نمیگیره تا اینکه بالاخره یه روزی رئیس جدیدی که اومده ازش میخواد که بزرگ شه و به نشان پلیسی که داره احترام بزاره و برای خودش ارزش قائل بشه...

“USA Colorado” قدرتمندترین زیردریایی هسته ای که تا به حال ساخته شده و خدمه ی آن برای گرفتن دستورات همیشه در حال اماده باش هستند ناگهان دستور تخریب کامل پاکستان به انها ارسال میشود اما انها از دستورات سرپیچی میکنند به همین دلیل همه ی انها به عنوان خائن شناخته میشوند و زیردریایی انها مورد هدف قرار میگیرد. انها مجبور میشوند به جزیره ی ناشناخته ای مهاجرت کنند تا در انجا ساکن شوند. در این بین با افراد بومی این جزیره هم به مشکلات زیادی برخورد میکنند. بعضی از خدمه جزیره رو به عنوان سرزمین خود انتخاب می کنند و بعضی هم به دنبال تغییر نام برای بازگشت به ایالات متحده هستند…

 داستان از این قرار است که بتمن با دختر نوجوانی به نام سوپرگرل که دارای قدرت‌های ماورای طبیعی است آشنا می‌شود. این دختر به نحوی با سوپرمن در ارتباط است و...

n/A

  یک وکیل مدافع غمگین وکالت گروهی از بازماندگان سانحه هوایی را بر عهده دارد که درگیر یک ماجرای مرموز می شود، زمانی که موکلانش یکی پس از دیگری ناپدید می شوند …….

 دیوید دریتون یک نقاش است که بهمراه پسرش بیلی در یک شهر کوچک زندگی می کند. او یکروز که مشغول کار در گالری نقاشی می باشد ناگهان طوفان مهیبی باعث شکستن یک درخت و افتادن آن بر روی پنجره استدیو می شود. دیوید با دیدن این شرایط بهمراه بیلی و همسایه شان برنت عازم مرکز شهر می شود تا از فروشگاه مرکزی مقداری مایحتاج ضروری برای مقابله با طوفان خریداری کند. در همین موقع مه عجیب و مرموزی شهر را فرا می گیرد و رفته رفته غلیظ تر می شود. دیوید و سایر افرادی که در فروشگاه هستند ناگهان با مردی با سر و وضع خونین مواجه می شوند که سراسیمه وارد فروشگاه می شود. در ادامه آنها متوجه می شوند که موجودات خطرناکی در مه وجود دارند که انسانها را مورد حمله قرار می دهند. دیوید در این شرایط می کوشد تا همه را آرام کرده و راه حلی منطقی برای این موضوع پیدا کند اما زنی به اسم کارمودی معتقد است که خداوند بخاطر گناهان آنها این بلا را بر سر آنها نازل کرده است…

Surrounded by disquieting rumours, the notorious Marsten House atop the allegedly haunted hills of Jerusalems Lot, Maine, becomes the next story for the successful novelist, Ben Mears, who, after years of absence, returns to his estranged hometown to finish his new book. But, there, something evil has gotten hold of the small community, as a hair-raising spate of unaccountable disappearances coincides with the arrival of the cryptic newcomers: the mysterious antiques dealer, Richard Straker, and his elusive business partner, Kurt Barlow. More and more, as the tentacles of evil spread like a scourge over the small town, the ghastly duo shows its true colours, and one by one, dear ones fall prey to the army of darkness, as fresh, bright-red blood stains the soil of Bens birthplace. Will the nightmare ever cease? Who, or better yet, what is behind the darkness that terrorises Salems Lot? Written by Nick Riganas

داستان واقعی که یک سرباز جوان برای عاشق شدن به یک مجری کلوپ شبانه پرداخت...

جان که پسر یک مامور آتش نشانی بوده و پدرش 30 سال پیش در یک حریق کشته شده موفق می شود بطور اتفاقی روی فرکانس یک رادیوی کهنه صدای پدر خود را بشنود . در واقع یک پدیده جوی که در یک روز بخصوص هم در سال 1969 و هم سی سال بعد در همان روز خاص رخ داده است ، این امکان را از نظر علمی فراهم آورده که دو انسان در دو زمان متفاوت با هم تماس برقرار کنند .

فرشته ای که مآمور هدایت ارواح مردگان پس از مرگ آنهاست (نیکلاس کیج)، به اقتضای وظیفه اش، با آدم*ها و زندگی آنها آشنا می*شود. زندگی آدم*ها روی زمین برای او موضوع جالبی بوده تا اینکه عاشق دختر پزشکی می*شود (مگ رایان) که به خاطر فوت بیمارش در حین عمل جراحی قلب، متآثر شده و روی پلکان بیمارستان محل کارش، گریه می*کند. علاقه به آن دختر و اشتیاق برای درک احساس او و آدم*های دیگر نسبت به زندگی و کشف علت علاقهء آنها به زندگی زمینی،

فیلم به تبعیض ها علیه سیاهان در جامعه آمریکا بویژه در جنگهای داخلی این کشور می پردازد. این جنگها بین ایالات شمالی، متحدین، و ایالات جنوبی رخ می دهد. مسئولین شهر بوستون در ماساچوست، از ایالات شمالی، که مخالف برده داری هستند هنگی از سیاهان را تشکیل می دهند و «رابرت شاو» (متیو برودریک)، فرزند یکی از متنفذین شهر را فرمانده این هنگ می کنند. شاو به آموزش این هنگ که اکثرا برده های فراری ایالات جنوبی هستند می پردازد اما گویا تبعیض های موجود اجازه رفتن به جنگ را نمی دهند و حتی کفش و لباس نیز به آنها نمی دهند. شاو با این تبعیضات مبارزه می کند و …