اختلاف رهبران یوگسلاوی و شوری سابق و جدائی "تیتو" از "استالین" در سال 1948 آغاز سالهای خطرناکی برای کمونیستهای یوگسلاوی می شود.اظهار نظری بی دقت در مورد یک کارتون در روزنامه موجب می شود "مشا" به صف صدها زندانی بدشانس بپیوندد.خانواده او مجبور هستند با وضعیت کنار آمده و منتظر آزادی او از زندان باشند...

A grandson gives his grandfather a vow to go to the city to sell a cow and bring back a wife.

 داستان فیلم در مورد یک کارخانه زیرزمینی تولید سلاح های جنگی در بلگراد، طی جنگ جهانی دوم است. بعد از پایان جنگ جهانی، فروشنده ای که در بازار سیاه سلاح ها را به پارتیزان ها می فروشد، خبر اتمام جنگ را به کارگران کارخانه نمی دهد، و آن ها به تولید ادامه می دهند. سال ها بعد، آن ها از پناهگاه زیرزمینی خود بیرون می آیند و ...

"لوکا" راه آهن را ساخته و چشمهایش را به روی جنگ می بندد.سپس همسر او به یک آهنگساز گریخته و پسرش به ارتش فراخوانده می شود.زندگی او تبدیل به میدان نبرد می شود تا اینکه با "ساباها" آشنا می شود...

در منطقه اطراف سارایوو و در ایتالیا، پرهان، یک جوان رومی با قدرت تله‌کینتیک، فریفته دنیای پول نقد جنایات کوچک می‌شود که او و کسانی که دوستشان دارد را تهدید می‌کند.

For the young man who lives in Serbian province town, the maturing coincides with the turbulent political events of the year 1968.

یک گل فروش روانی شروع به کشتن دختران جوان می کند. یک موسیقیدان مشتاق که با او آشنا می شود، درگیر این ماجرا می شود...

Convinced that his subtenant is a spy and an enemy of the state, a man falls into deep paranoia which leads to absurd and destructive chain of events.

  آپریل سال 1941،جائی در صربستان.گروهی از افراد مختلف بوسیله یک اتوبوس به سمت بلگراد در حرکت هستند و…

"ماتکو" با پسر هفده ساله ي خود، "زاره" در کنار دانوب زندگي مي کند. او پس از يک بدبياري تجاري، به آدم تبهکار و پولداري به نام "دادان"بدهکار مي شود. «دادان» خواهري به نام "آفروديتا" دارد و مي خواهد او را شوهر بدهد. «ماتکو» و «دادان» قرار مي گذارند که «زاره» با «آفروديتا» ازدواج کند. اما «زاره» به دختر ديگري دل بسته است و «آفروديتا» هم منتظر مرد رؤيايي خويش است...