گائتانو، یک جوان اهل ناپل، تصمیم می گیرد در جستجوی فرصت های جدید به فلورانس برود. او عاشق زن جوانی می شود که معلوم می شود باردار است...

n/A

داستان در دهه 20 رخ می دهد، یک آرایشگر به دلیل یک بیماری روان تنی پس از از دست دادن زنی که دوستش دارد، روی ویلچر نشسته است...

In the 80s, two friends misteriously wake up in the XV century and clumsly try to intermingle with the society of the time.

The visit of a lawer to his military son is an opportunity to recall the past, discuss the future and find a meeting point between two diametrically opposite personalities.

 «ماريو» (ترويزي)، پستچي ساده و کم بضاعتي در يک جزيره ي مديترانه اي است که زندگي اش به واسطه ي آشنايي با «پابلو نرودا» (نوآره)، شاعر شيليايي تبعيدي دگرگون مي شود. پس از رفتن «نرودا» از محل، «ماريو» که ذوق شعري در خود کشف کرده و چشمش بر زيبايي هاي شاعرانه ي محيط و مردمان پيرامونش باز شده، وارد فعاليت هاي سياسي مي شود...

دانته مردی خوش قلب اما ساده لوح، راننده اتوبوس گروهی از کودکان معلول بوده و تصور می کند در زندگی خود به گونه ای عشق را از دست داده است. اما وقتی با ماریا آشنا می شود، این ماجرا تغییر می کند و...

In the Eighteenth Century, the Traveling Company of Scenic Arts composed of Tyrant, Lady Leonarde, Serafina, Isabella, Leandre, Zerbina, Matamore and Pulcinella gets lost while traveling to Paris in bad weather. They see a castl...

Siblings Antonio, Peppino, and Lucia live in the country near Naples. Lucia's son Gianni goes to Naples to study medicine, but he meets a ballet dancer there. They fall in love and when she goes to Milan, he follows her. Informed of this and afraid that their nephew will give up his studies, Antonio and Peppino leave for Milan to persuade Gianni to abandon the Malafemmina (bad girl, hussy, etc.) and return to Naples and his studies. Written by Giulio Giuranna

پدر ماوریس، در کالجی مخصوص کشیشها در رم زندگی می کند. روزی او برای جنگیری شخصی احضار می شود. شیطان در قالب مردی شوخ ظاهر می شود و...

جردن که به دلیل مشکلات مالی مجبور به تعطیلی سالن سینمای خود شده است، وقایع، شخصیت ها و فیلم هایی را که زندگی او را رقم زده اند به یاد می آورد...