وقتی رئیس جدید زندانی در آرکانزاس به عنوان زندانی خود را معرفی می کند،عمق فساد را بین نگهبانان و کارکنان زندان به چشم می بیند.پس از معرفی هویت واقعی خود او اقدام به از بین بردن فسادر می کند اما آنهایی که از این ماجرا سود می برند اقدام به مقابله می کنند...

لوئیزا فاستر یک چک چند میلیون دلاری برای اداره مالیات آمریکا ارسال می کند. به همین دلیل آنها تصور می کنند که او دیوانه است و او را به یک آسایشگاه روانی ارسال می کنند...

In 1950s Cuba, a professional gambler falls for a woman heavily involved in the revolution movement.

Sonny Steele used to be a rodeo star, but his next appearance is to be on a Las Vegas stage, wearing a suit covered in lights, advertising a breakfast cereal. When he finds out that they are planning to drug the horse in case it is too frisky, he rides off into the desert on it. Written by Colin Tinto

A biplane pilot who had missed flying in WWI takes up barnstorming and later a movie career in his quest for the glory he had missed, eventually getting a chance to prove himself in a film depicting the dogfights in the Great War. Written by Keith Loh

Californian lawyer Bill McKay fights for the little man. His charisma and integrity get him noticed by the Democratic Party machine and he is persuaded to run for the Senate against an apparently unassailable incumbent. Its agreed he can handle it his own way, on his own terms. But once hes in the race and his prospects begin to improve, the deal starts to change. Written by Jeremy Perkins {J-26}

Paul, a conservative young lawyer, marries the vivacious Corie. Their highly passionate relationship descends into comical discord in a five-flight New York City walk-up apartment.

سال 1969. دو جوان به نامهاي «مارتي» و «کازمو» با نفوذ به سيستم کامپيوتري يک بانک، مقداري پول از حساب حزب جمهوري خواه بيرون مي کشند. «کازمو» را FBI دستگير مي کند، اما «مارتي» با خوش شانسي مي گريزد. بيست سال بعد سر يک جعه ي سياه ـ که حاوي مدرن ترين دستگاه کدشکن کامپيوترهاست ـ «مارتي» (ردفورد) رودرروي «کازمو» (کينگزلي) قرار مي گيرد...

مادری که شاهد افسردگی دخترش است، یک آموزش دهنده اسب ها را استخدام می کند تا اسب آسیب دیده دخترش را کمک کند...

دو انسان نا امید و افسرده، رابطه عاشقانه‌ی زیبایی با هم برقرار می کنند. اما باورهای سیاسی و اعتقاداتشان آنها را از هم جدا می کند...

یک مرد اهل غرب میانه مجذوب همسایه تازه به دوران رسیده اش میشود که درگیر عشق از دست رفته اش است.

«روي هابز» (ردفورد)، ستاره ي جوان بيس بال، راه هاي موفقيت را يکي پس از ديگري طي مي کند، اما زماني که زني به نام «هاري يت» (هرشي) به او در اتاق هتلي سوء قصد مي کند، رؤياهايش ناکام مي ماند. پانزده سال مي گذرد و «روي» بار ديگر آفتابي مي شود و به باشگاه «شواليه هاي نيويورک» مي پيوندد.