Young Bastien is very pleased when his hugely successful TV producer boss Jean-Louis Broustal begins to recognize him for his talents and then invites him to his country house for the weekend to work on a new show. But gradually it becomes clear that no work is going to be done. In fact, Broustal and his much younger pretty wife seem to want Bastien for something very different than for his television talents. But can he accept their offer? Can he afford not to? Things go awry and lead to a taut and frenzied finish. Written by Martin Lewison

یک باند سرقت در پاریس توانسته پلیس را از متوقف کردن خود ناامید کند، لئو ورینکس و دنیس کلاین دو پلیس که تشنه ارتقاء درجه هستند وارد رقابتی برای دریافت ترفیع و در نهایت تسخیر جایگاه رئیس خود می شوند که قرار است به زودی از گروه خارج شود. رقابت بین این دو تا حدی غیر اخلاقی و ناجوانمردانه می شود که دیگر نمی توان تفاوتی بین اعمال آن ها و گروه شرور تحت تعقیب قائل شد...

 “پییر” رقصنده ای حرفه ای که از عارضه قلبی خطرناکی رنج می برد، در انتظار عمل تعویض قلب است که شاید زندگی ‏دوباره به وی ببخشد، او کاری به جز نگاه کردن به مردم پیرامون خویش از بالکن آپارتمانش در شهر پاریس ندارد. ‏خواهرش “الیز” وقتی از بیماری وی باخبر می شود، برای این که آخرین روزهای احتمالی زندگی برادرش را با وی ‏باشد، به همراه سه فرزندش به آپارتمان وی نقل مکان می کند. او نیز مشکلات خودش را دارد و …

Ten years after their Upper Sixth, Bruno, Momo, Leon and Alain meet together in the waiting room of a maternity hospital. The father of the awaited baby is Tomasi, their best friend at that time, who died one month before due to an overdose. They remember their teenage, their laughs, their dreams, their stupid pranks.

فیلم در مورد 5 نفر به نام های «خاویر»، «ویلیام»، «وندی»، «مارتین»، و «ایزابل» است که پنج سال بعد از ملاقاتشان در بارسلونا، قرار می گذارند که بار دیگر یکدیگر را ببینند...

An upper middle-class French family celebrates a birthday in a restaurant. In one evening and during one meal, family history, tensions, collective and separate grudges, delights, and memories both clash and coalesce. Written by Eileen Berdon

After having sex on new years eve with his girlfriend Lucie in a bathroom, Arthur discovers that a ceiling panel is a time portal to the Paris in the future. He finds himself transported into the future, facing an old man who argues that he is his son. This son of seventy years shows him his home, his family and his life. Arthur discovers what Paris has become in the year 2070. Written by Ulf Kjell Gür

الیز، یک رقصنده کلاسیک آینده دار، در 26 سالگی در حین اجرا مجروح می شود. اگرچه به او گفته شده است که دیگر قادر به رقصیدن نخواهد بود، اما او سعی می کند مسیر جدیدی در رقص معاصر پیدا کند...

?? ??????? ??????? ????? ?? ?? ????? ???? ?? ????? ????? ?? ????????? ?? ??????? ??? ???? ?? ???. ???? ?? ?? ?? ???? ??? ?????? ??? ? ????? ???? ?? ????...

رمی جوانی پاریسی با شغلی است که به مهارت خاصی نیاز ندارد. ملانی هم یک دختر پاریسی جوان است که در حوزه ی تحقیقات علمی فعالیت دارد. آن ها زندگی افسره کننده ای دارند و با این که در نزدیکی یکدیگر زندگی می کنند اما با هم آشنایی ندارند. آیا آن ها با یکدیگر ملاقات خواهند کرد؟...

پدری 40 ساله، هنوز هم درگیر زندگی بسیار پیچیده است، هنگامی که زن و دو فرزندنش او را به مقصد نیویورک ترک میکنند نمیتواند تحمل کند که فرزندانش دور از او بزرگ میشوند و در نهایت راهی میشود...

Kabul, August 15, 2021. US troops are preparing to withdraw from Afghanistan, while the Taliban are marching on the capital to seize power. Amid the chaos, Commander Mohamed Bida and his men are in charge of security at the French embassy, the last Western mission to remain open. Trapped along with 500 people, left to their own devices, the team must reach the airport at all costs. A perilous mission with no guarantee of success to flee the hell of Kabul and rescue what remains of humanity.