در یک پارک در یک غروب بارانی، یک دانشجوی 19 ساله به نام فومی، چتر را به دختر 10 ساله خیس به نام ساراسا می دهد. فومی با درک بی میلی او برای رفتن به خانه، به او اجازه می دهد در جای خود بماند و دو ماه آینده را در آرامش سپری کند. آنها دست یکدیگر را می گیرند و به نظر می رسد بالاخره جای خود را در جهان پیدا کرده اند تا زمانی که فومی به جرم آدم ربایی دستگیر می شود...

دو کارمند که از طرفداران فرهنگ اوتاکو نیز هستند، با یکدیگر ملاقات می کنند و رابطه برقرار می کنند...

n/A

آریما دختری که تحت نظارتِ دقیق مادرش در رقابت های متعدد پیانو قهرمان شده است، روزی مادرش فوت میکند و دیگر قادر به نواختن پیانو مثله سابق نیست ، تا اینکه با پسری به نامِ میازونا آشنا میشود و ...

n/A

On the morning following the eve of their engagement, the fiancée disappears from the man's side. He is left to reminisce about why she chose to run away.

A girl that resemble "Sadako" of the movie Ring is being feared by her classmates. She is avoided by everyone.While everyone is avoiding her, the popular boy Shota Kazehaya befriends her, and their love begins to grow.

Explores Dai's life as a CODA, navigating between the hearing and deaf worlds. It delves into his complex experiences, bridging communication barriers.

وقتی دوستان دوران کودکی یوی و نائوکی به طور تصادفی در بزرگسالی دوباره به هم می رسند، زمانی که نائوکی آماده می شود تا از یویی خواستگاری کند، او درگیر یک حادثه مرموز می شود و می میرد.

?? ??????? ?? ???? ? ?? ??? ??? ??????? ??? ?? ??? ? ???? ???? ??? ????? ??? ?? ???? ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ???? ???...

Yuna and Akari are two high-school girls with different views on love: Yuna dreams about rose-colored romance, while Akari is down-to-earth and practical. Kazuomi and Rio are two high-school boys who also have different views on love: Kazuomi is an airhead who cant grasp the concept of love, while Rio grabs onto any confession as an opportunity to get with a cute girl. These four classmates end up leading a youthful romance that will surpass their expectations.

تومویو شینو یک خانم اداری است. یک روز او اخبار را از تلویزیون تماشا می کند و متوجه می شود که دوستش ماریکو ایکاگاوا خود را کشته است. آنها از همان دبیرستان فارغ التحصیل شدند و تومویو می داند که ماریکو برای مدت طولانی توسط پدرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. تومویو برای نجات روح او بقایای او را از خانواده ماریکو می دزدد...