دیتور سی و هشت ساله بلندپرواز مجله ریبل الیس در حال بازگشت از برزیل به پاریس است که فلش مموری خود را در هواپیما گم می‌کند، هرچند یک دانشجوی معماری، بالتازا ایپفل، آن را پیدا می‌کند و با الیس یک قرار ملاقات برای تحویل فلش می‌گذارد...

ویک 13 ساله که یک دانش آموز جدید در دبیرستانش می باشد، طولی نمیکشد که با پسری بنام پنلوپ آشنا می شود و آنها به شدت عاشق یکدیگر می شوند. از آنجایی که پدر و مادر ویک معلول هستند، زمانی که ویک و پنلوپ می خواهند یه یک مهمانی بروند پای مادربزرگ به داستان باز می شود و...

یک تصادف کشنده باعث می شود یکی از افراد گروه در بیمارستان بماند، در حالی که بقیه عازم سفر تفریحاتی هستند. اما راز ها و دروغ هایی که بین افراد این گروه است، باعث می شود به مرور از هم رانده شوند...

«جولین» و «سوفی» به عنوان دو دوست قدیمی که از دوران کودکی با هم بوده اند، اما اکنون که هردو بالغ شده اند...

Who has never been ashamed of Mom's new hairdo, Dad's bad jokes, that velvet couch in the living room, a childhood friend who obviously doesn't get it? Lila and Ely live just the other side of the bridge from Paris. Like sisters, ...

???? ???? ??????? ??? ?? ?? ??????? ?????? ?????? ?? ????? ???? ???? ???? ??? ?? ?????? ????? ??? ? ???? ???? ?? ???? ?????? ???? ? ??? ??? ??? ! ??? ?? ???? ??? ?????? ???? ??????? ???? ?? ???? ?? ?? ?? ??? ?? ??? ?? ???? ??? ?? ?? ?????? ?? ??? ? …

وینسنت در آستانه پدر شدن است. در ملاقات با دوستان دوران کودکی او نام پسر آینده خود را اعلام می کند. این نام مفتضح بحثی را شعله ور می کند که موضوعات ناخوشایندی از گذشته گروه را نشان می دهد...

جولی در یک سالن در شهری در جنوب فرانسه زندگی راحتی دارد اما کمی احساس افسردگی می کند تا اینکه فیلیپ مامور پست...