Futaba Igarashis new job would be great if her senpai, Harumi Takeda, wasnt so incredibly annoying. Futaba hates his laugh, she hates how big he is, and she really hates that he treats her like a little kid. Just because Futaba is short and looks young doesnt make her a kid, and just because she spends so much time with Harumi Takeda doesnt mean she sees him as anything but an annoying senpai - or does she?

نادشیکو، دانش آموز دبیرستانی که از شیزوئوکا به یاماناشی نقل مکان کرده بود، تصمیم می گیرد کوه فوجی معروف با اسکناس 1000 ین را ببیند. حتی با وجود اینکه او موفق می شود تا موتوسو دوچرخه سواری کند، به دلیل بدتر شدن آب و هوا مجبور می شود به عقب برگردد. او که نمی تواند چشمش به هدفش باشد، در قسمتی از راه به سمت مقصدش غش می کند. وقتی از خواب بیدار می شود، شب است، در مکانی که قبلاً نرفته بود، بدون اینکه بداند چگونه به خانه برود. نادشیکو هنگامی که با رین، دختری که خودش در حال کمپینگ است، روبرو می شود، نجات می یابد. این داستان دختران در فضای باز با اولین برخورد نادشیکو و رین آغاز می شود.

سلام، دختران و پسران! آیا پسرانی را دوست دارید که بیش از یک رو و جنبه دارند؟ اُموتا اورامیچیِ ۳۱ ساله مربی ژیمناستیک در برنامه تلویزیونی و آموزشی کودکان همراه با مادر است. او ممکنه که از بیرون شیرین باشد، اما همه دخترها و پسرها هر وقت نگاهی به تاریکی بزرگسالانه او می‌ اندازند می‌ترسند و این نتیجه بی ثباتی عاطفی اورامیچی-سنسی است. این یک مداح‌سرایی غم انگیز برای همه دختران و پسرانی است که اکنون بزرگ شده اند!

هیماری، دانش‌آموز دبیرستانی پرانرژی و پر حباب، پس از شنیدن اجرای گروهش در روز اول مدرسه، برای سنپای خود، یوری، سر به پا می‌شود. هیماری به یوری می گوید که او را دوست دارد، و در کمال تعجب هیماری، یوری می گوید که او را دوست دارد! اما وقتی هیماری متوجه می شود که او و سنپایش دو نوع عشق متفاوت را احساس می کنند، شروع به پرسیدن از خود می کند که عشق واقعاً به چه معناست.

ناگومی واهیرا با رسیدن به منطقه بزرگ آکیهابارا با شگفتی شغل خدمتکار را کشف می کند و به نوبه خود آرزو می کند که یکی شود. او که بیش از هر زمان دیگری آماده سرمایه گذاری 100٪ در این رشته است، به سرعت متوجه دشواری واقعی و رقابت شدید حاکم بر صنعت می شود. زن جوان در کنار رانکو مانن، همکار و رقیب جدیدش، با کنجکاوی و انگیزه فراوان، خود را با سر به این فعالیت می اندازد!

کاکرو که توی دبیرستان یه دونده نابغه بوده به خاطر دزدیدن غذا تحت تعقیبه. او توسط دانشجوی دانشگاه کانسی به نام هایجی نجات داده میشه که اونم یه دونده ـست. هایجی کاکرو رو متقاعد میکنه که توی یه آپارتمان قدیمی به نام چیکوسیسو که قراره بقیه اعضای تیم هم اونجا جمع شن و برای ماراتون اکیدن برنامه بریزن بمونه. کاکرو خیلی زود میفهمه که غیر از خودش و هایجی بقیه دونده ها تازه کار هستند و...

ساکورای شینیچی فقط آرزوی کمی سکوت و آرامش رو داره. اما اوزاکی هانا سال پایینی پر سروصداش خیال های دیگه ای داره، همه چیزی که میخواد اینه که بره بیرون و با فضولی کردن تو کاراش مسخرش کنه. با کمک جذابیت سرزنده اش و سماجت قابل توجهش، این شاید تنها شروع یک رابطه ی زیبا باشه!

Nina Iseri drops out of high school in her second year and aims to enter a university while working alone in Tokyo. Another girl is betrayed by her friends and doesnt know what to do. Another girl is abandoned by her parents, and tries to survive in the city by doing part-time jobs. This world lets us down all the time. Nothing goes as planned. But we want something that we can continue to like. We believe theres a place where we belong. Thats why we sing. Written by Anime News Network

Sakura Hibiki is your average high school girl, with a voracious appetite. Noticing her clothes tightening in lieu of her slowly expanding waistline she decides to look into enrolling in the nearby gym. There she runs into a girl from her grade named Souryuuin Akemi. Akemi, who has a muscle fetish tries to get Hibiki to enroll in the gym despite its high ratio of macho men. Thankfully a beautiful trainer, Machio, appears and unknowingly convinces her to enroll and start her quest to a great body.

کوبایاشی سان یه خانوم تنهاست که توی یه آپارتمون یه زندگی کارمندی ساده و چرت و بی خودی داره. روزها همینطور در پی هم در میگذرند تا اینکه یهویی یکی ظاهر میشه که اصرار به زندگی کردن با اونُ داره! حالا این “یکی” چه مرگشه؟ چی میگه؟ ظاهرا کوبایاشی سانِ قصه ما جونشون رو نجات داده و ایشون هم قصد جبران این موهم رو دارند. “یکی” داستان ما هر کاری برای کوبایاشی سان از دستش بر میاد انجام میده ، ولی خب همه چیز طبق برنامه پیش نمیره… تا هنوز یادم نرفته بگم که همون “یکی” قصه ما هم یه تخته‌ش کمه و هم یه اژدهاست که به شکل آدم در اومده! اینجاست که زندگی ساده و چرت خانوم ما دست خوش تغییراتی شگرف میشه…

???? ?? ????????? ????????? ??????? ?? ??? ?? ????? ?? ???? ?? ???? ???????? ??? ? ??????? ??????? ?????? ?? ??? ??? ????. ?? ????? ???? ???? ??? ???? ??? ??? ?????? ?? ?? ????? ???????? ???? ????? ???? ??? ?????? ?????? ????? ?????? ???????? ?? ?????? ???? ????? ?????? ????. ??? ???? ??? ??? ?? ???? ??? ?? ???? ? ????? ???? ?? ?? ????? ??? ???. ??? ??? ?? ????? ??????? ??? ?? ???????????? ??? ???? ????. ?? ????? ???? ? ????? ??????-??? ?????? ????? ?? ???? ?? ??? ?????? ?? ???? ????? ????? ?? ????? ??????? ???????? ???????? ???.