A young woman framed for murder must become the second wife of the victim's brother.

Ali, a villager, marries a young shepherdess who, although he loves her passionately, does not give him the expected heir. The village people, the sorcerer as well as Alis own mother persecute him into making accepting a second wife. Ali is more than reluctant but his first wife goes in search of a fertile woman for him.

A young girl's life is turned upside down when her kidney is stolen during a violent kidnapping, orchestrated by her rich biological father who needs a donor.

The thrilling story of Tarik, who wishes to take revenge on his brother's murderer, and Elif, who cannot accept that her only hope in life is the murderer.

Leaving his dirty past behind, Sadi Payasli, who is appointed as a geography teacher at Karabayir High School, crosses the path with five young people from the reformatory.

Leyla, who lost her mother at a young age and had no one but her father, has her life turned upside down when her father remarries. Abandoned in a dump by her stepmother Nur, Leyla goes through many hardships and, years later, returns to seek revenge on Nur. Leyla will bring to the screen this young womans emotional journey as she battles against the stepmother who ruined her life and as her quest for revenge is tested by love.

The heir of a wealthy Cappadocian family, Arhan, falls for Izmir doctor Deniz. When he takes her to meet his family, secrets unravel, causing conflicts between the families and straining Arhan's love for Deniz.

اونور کاراسو یک مامور اطلاعاتی موفق است که در سنین جوانی به ریاست بخش ارتقا پیدا کرد و پس از سیوان کورال، مالک بزرگترین شرکت جواهرات ترکیه بوده است. اونور که فکر می‌کند سیوان مدارک مربوط به تجارت غیرقانونی‌اش را در گاوصندوق خانه‌اش نگه می‌دارد، برای ورود و خروج از خانه با هلال خواهر سیوان عاشق می‌شود. وقتی می فهمد سیوان به خارج از کشور نقل مکان می کند، اونور ناگهان تصمیم می گیرد که از هلال خواستگاری کند تا مدارک را بدون اجازه فرار او به دست آورد. او قصد دارد در روز نامزدی آنها گاوصندوق را باز کند و سیوان را که برای نامزدی خواهرش آنجاست دستگیر کند. چیزی که او به حساب نمی آورد، دوست صمیمی هلال Ece است. در حالی که ایس سعی می کند بفهمد اونور چه کار می کند، وقتی اونور او را می گیرد، نقشه هایش به هم می خورد. اونور و ایسه، دو قطبی که مثل روز و شب مخالف هم هستند، باید طوری با هم کار کنند که هرگز نخواستند.

پویراز مردی که به آخر خط رسیده او همه چیزیش رو از جمله کارش ، همسرش و پسرش رو از دست داده ولی علا رغم همه ی این مشکلات تونسته سر پا بایسته . پسر پویراز که خیلی برای او اهمیت داره در دستای پدر زنش هستش او که در فکر گرفتن پسرش بود از طرفه مافوق سابقش با یه پیشنهاد رو به رو میشه که مجبور میشه قبولش کنه . پیشنهاد مافوق سابق پویراز نزدیک شدن اون به شخصی بنام باهریه که پدر مافیا هستش در این میان او با دختری بنام عایشه گل آشنا میشه و کم کم به اون دل می بنده در حالی که نمی دونه اون دختر ….