فیلم داستان زندگی داخل یک مزرعه ایتالیایی در آغاز قرن است. خانواده های فقیری در آنجا زندگی می کنند و صاحب مزرعه با محصولات خود دستمزد آنها را می پردازد. یکی از خانواده های فرزند بسیار باهوشی دارد. آنها تصمیم می گیرند او را به مدرسه بفرستند. او باید هر روز صبح زود از خواب بیدار شود و چندین مایل را تا مدرسه پیاده روی کند...

داستان تاریخی اولین قربانی توپخانه مدرن و اتفاقاتی که در میان توطئه ها و خیانت های قدرتمندان صورت گرفت...

"جیانی"،"نیکولا" و "آنتونیو" در سال 1944 هنگام جنگیدن با نازیها تبدیل به دوستان نزدیک هم می شوند.پس از پایان جنگ آنها که سرشار از خیال هستند سر و سامان می گیرند.فیلم داستان زندگی آنها و رویاروییشان با مشکلات است...

» آکاتونه « ( چیتى )، جوانى است که در مناطق پست و بیغوله‏ هاى رم، روزگار مى‏ گذراند. » مادالنا « ( کورسینى )، خیابان‏گرد تحت حمایت او، به زندان مى‏ افتد و » آکاتونه « از تأمین غذاى روزانه‏ اش هم عاجز مى‏ ماند...

مردی اهل شهری بزرگ با زنی که با رشد بیش از حد موهایش روبروست آشنا می شود. او زن را در نمایشگاه به نمایش عموم گذاشته و با او ازدواج می کند. اما پس از ازدواج او پیشنهادی وسوسه کننده از یک فرانسوی دریافت می کند و...

در واتیکان، پس از مرگ پاپ، انجمن محرمانه برای انتخاب جانشین خود را حل و فصل در کاردینال ملویل. اما مؤمنان در میدان...

یک ایتالیایی خوش اخلاق اما بدشانس دائماً در شرایط سخت قرار می گیرد، اما هرگز روحیه مثبت خود را از دست نمی دهد...

بساز بفروشى به نام » ادواردو نوتولا « ( استایگر ) و گروهى تاجر که اعضاى جناح راست‏گراى شهردارى ناپل هم هستند، نقشه‏ى شهرسازى را جورى طرح کرده‏اند که گسترش شهر به سمت زمین‏هاى خودشان در شمال شهر باشد؛ اما کمى بعد با فروریزى ساختمان کهنه‏اى در محله‏اى فقیرنشین، اوضاع شکلى دیگر به خود مى‏گیرد.

"په په"، بوکسور سابق، نقشه سرقت از یک فروشگاه لوازم دست دوم در ایتالیا را طراحی می کند. او به همراه اعضای تیمش و راهنمایی های "دانته" که سارقی سابقه دار است، در می‌یابند که این کار زیاد ساده نیست، اما...

پپینو جوزپه ایمپاستاتو و رهبر مافیای محلی، تانو بالدالامنتی، در شهر کوچکی در نزدیکی پالرمو زندگی می کنند. پپینو می‌خواهد پسرش در مافیای تانو جایگاهی پیدا کند، اما او مدت‌هاست که برنامه‌های خودش را دارد....

"نِکی"، "پِروتزی"، "مِلاندری" و "ماشِتی" در فلورانس زنگی میکنند. آنها از سال های جوانی با یکدیگر دوست بوده اند و از هر فرصتی برای ساختن جوک های ناجور پشت سر مردم استفاده میکردند...