بلچرها سعی می‌کنند تا رستوران را از بسته شدن نجات دهند، در حالی که در آن طرف بچه‌ها سعی می‌کنند رازی را حل کنند که می‌تواند رستوران خانواده‌شان را نجات دهد...

 همبرگر فروشی باب در واقع یه مرکز خانوادگیه که در واقع متعلق به تمام خانواده ی باب هستش و اونا ادارش می کنن. همبرگر های باب واقعا خیلی خوشمزن و مشخصه که خوشمزه تر ار از سایر روقبای خودش هست . اما...

ماجراهای یک پدر تنها و خانواده عجیب آلاسکا او.

داستان این سریال انیمیشن موزیکال درباره یک خانواده سرایدار است که در پارک مرکزی زندگی و کار می کنند و تلاش آنها برای نجات این پارک و اصولاً جهان را به ما نشان می دهد ...

نگاهی کمدی به زن و شوهری که در زندگی روزمره خود با چالش های مختلفی روبرو می شوند در حالی که سعی می کنند با تغییرات خود از دهه بیست تا سی سالگی کنار بیایند.

 داستان در مورد یک پدر امريکايي به نام Stan Smith هست که در CIA کار ميکند و اکثر مواقع در توهم توطئه چینی به سر ميبرد .او دارای زن و يک دختر و يک پسر است و هم چنین يک موجود فضايي که به دور از چشم CIA در خانه اش نگه می دارد , و يک ماهي که سازمان CIA مغز يک اسکي باز معروف آلماني را در داخل سرش قرار داد و ماهی قادر به سخن گفتن شد و ...

خانواده ای از موجودات بیگانه به آمریکا نقل مکان می کنند و در آنجا به این موضوع می رسند که آیا زندگی در این جا بهتر است یا در سیاره خود ...

 «هومر» کچل، چاق و اندکی احمق و در عین حال به شدت دوستدار خانواده، همسرش «مارج» که به شدت نگران دور هم نگه داشتن اعضای خانواده است، پسرشان «بارت» که اگر عقل اش به کاری قد ندهد از انجام آن خودداری می کند، دخترشان «لیزا» که روشنفکری عاشق نواختن ساکسیفون است و فرزند کوچک شان «مگی» خانواده سیمپسون را تشکیل می دهند. این خانواده که در شهر کوچک اسپرینگ فیلد زندگی می کنند، دچار دردسری بزرگ می شود. ماجرا با نجات خوک فراری کوچکی توسط هومر از قصابی شدن آغاز می شود. هومر خوک را به خانه آورده و ...

خانواده‌ای ناسازگار در شهر عجیب و غریب رود آیلند، با اتفاقات دیوانه‌واری که برایشان رخ می‌دهد، سعی در سازگار شدن با زندگی روزمره دارند.

 داستان این کارتون زیبا مربوط به یک پسر 25 ساله به نام "فیلیپ فرای " است که در قرن بیستم زندگی می کند و شغلش رساندن پیتزا به دست مشتریان است. یه روز بر حسب اتفاق وقتی که در حال انجام کار و مشغول رساندن پیتزا به دست مشتریان بود ناخودآگاه درون دستگاهی می افتد که وی را 1000 سال منجمد نگه می دارد. حال او پس از 1000 سال از حالت انجماد خارج می شود و وارد قرن 31 می شود و متوجه می شود که کل جهان تغییر کرده است و تمامی ستارگان و سیاره ها توسط انسان ها کشف شده است و موجودات فضایی وجود دارند. در همین راستا "فیلیپ فرای " با پیرمردی دانشمندی به نام "پروفسور فارنسورت "که صد و شصت سال عمر دارد آشنا می شود. در همین بین "پرفسور فارنسورت "شغلی به "فیلیپ فرای " معرفی می کند و حال "فیلیپ فرای " باید به عنوان کسی که اشیا و لوازم مختلف را به نقاط فضا می رساند فعالیت کند...

داگ هفرمن زندگی‌ خوبی‌ دارد. یک زن زیبا به اسم کری، یک تلویزیون بزرگ که با دوستانش برنامه‌های تلویزیونی رو تماشا می‌کند. این خوشی ها ادامه دارد تا اینکه پدر کری (پدر زنش) که دیوانه و عصاب خورد است پیش آنها می آیند...