یک جای دور افتاده بار دیگر به محل ترسناکی تبدیل می شود مکانی که به عنوان یک مکان توریست های بی خبر طعمه یک شخص دیوانه که علاقه به کشتن دارد میشوند.

لیز، کریستی و بن سه دوست دانشجو برای گذراندن تعطیلات به پارک ملی ولف کریگ می روند تا محل سقوط یک شهاب سنگ عظیم را از نزدیک ببینند ؛ ولی در بازگشت متوجه می شوند که اتومبیل شان خراب شده و دچار دردسری بزرگ می شوند …

A medical researcher teams with a retired doctor to root around in the genetically stored memories of a serial killer.

When a young drifter is forced to stay the winter in a small seaside town, he inadvertently becomes the catalyst for deceit, double crossings and murder amongst the locals.

While backpacking in Spain, Chris, a recent college graduate, meets a group of people whose lives prompt him to struggle with an age-old question: should he follow the beaten path or risk it all on the road less traveled?

نه غریبه ، بدون هیچ گونه ارتباط ظاهری بین آنها ، ربوده می شوند: تحت مواد مخدر ، ربوده شده و با هم در خانه ای مهر و موم می شوند.

 بعد از ۱۷ سال مایکل میرز که اکنون دیگر بزرگ شده است و هنوز خطرناک است، به طور تصادفی از بیمارستان روانی آزاد می شود و فورا به هادن‌فیلد بر می گردد. جایی که وی می خواهد خواهر کوچک خود لوریرا پیدا کند و اگر در این راه کسی مزاحم وی شود با یک سرنوشت خونین مواجه می شود ...

داستان درباره سه شخصیت به نامهای پیستولرو ، جنت و کمانچه و کار ناتمام و خطرناک آنها با یکدیگر است و …