هنگامی که خانواده ای خوشبخت، توسط کسی که به او اعتماد داشتند، به قتل می رسند، شکاف هایی در یک جامعه به ظاهر کامل ایجاد می شود …

ناظر کارآگاه دو پرونده قتل حل نشده از دهه 1980 را دوباره باز می کند. روش های پزشکی قانونی جرایم را به یک رشته سرقت پیوند می دهد. تیم استیو باید قبل از آزادی مجرم از زندان ، شواهد بیشتری پیدا کند.

Revolves around the true story of a fateful night in August 1985 when five members of the same family are murdered at an Essex farmhouse, and the ensuing police investigation and court case that follows.

اریک یک افسر زندان است که سعی می کند از افراد متهمش محافظت کند. وقتی یکی از خطرناک ترین زندانیان ضعف او را تشخیص می دهد ، اریک با انتخاب غیرممکن بین اصول و عشق به خانواده روبرو می شود.

Three young girls were groomed, sexually abused, and trafficked by a group of men in Rochdale, as well as the authorities failed to do anything about it.

مادری پس از آزادی قاتل پسرش از زندان به دنبال محل اختفای او می گردد و مجموعه ای از وقایع را رقم می زند که خاطرات غم انگیز و عواقب غیرمنتظره ای را به نمایش می گذارد.

کلین ساتون کارآگاه پلیس شهر لندن، یک قاتل سریالی را دنبال می کند...

استیو فولر کارآگاه ارشد قصد دارد قاتل یک زن گمشده را پیدا کند، حتی اگر این موضوع برای حرفه و شهرت او هزینه داشته باشد ...

 در شهر کوچک “برودچرچ”، در ساحل “دورست” جسد یه پسربچه پیدا میشه، به اسم “دنی لتیمر”. توی این شهر کوچیک تا حالا جرم به این بزرگی اتفاق نیفتاده بوده، یا دزدی های کوچیک بوده، یا خرید و فروش مواد و یا رانندگی در هنگام مستی. بعد از بررسی های دقیق، متوجه میشن که این پسر به قتل رسیده. بازرس “آلک هاردی” و “الی میلر”، روی این پرونده کار میکنن. آلک هاردی” به تازگی از “سندبروک” اومده اینجا که یه زندگی آرومی رو داشته باشه، ولی درگیر این پرونده میشه. “الی” هم یکی از دوستان “بث”، مادر “دنی”، و در کل دوست خانوادگیِ خانواده ی “لتیمر” هستش. بعد از تحقیقاتی که “آلک” و “الی” انجام میدن، که به رازهای جالبی پی میبرن…

داستان این مینی سریال در مورد پدری به نام ” تونی ” است . در جریان یک مسافرت به فرانسه ، پسر ” تونی ” که نامش ” اولیور ” است ، ربوده میشود و هیچگونه اثری از ربایندگان پیدا نمیشود . بنابراین ” تونی ” تصمیم میگیرد که خودش به دنبال پسرش برود و به هیچ عنوان حاضر نیست بپذیرد که پسرش ممکن است کشته شده باشد...