داستان از آنجایی شروع می شود که پسر نوجوانی به نام رایان اتوود به همراه برادرش اقدام به سرقت ماشین میکند که بعد ازکمی تعقیب و گریز توسط پلیس دستگیر شده و به زندان می افتد.

داستان سریال در شهر کوچکی به نام Tree hill اتفاق می افتد.داستان حول زندگی دو پسر با دو سطح زندگی متفاوت می گذرد که هر دو به بستکبال علاقه مند بوده و نام خانوادگی یکسانی دارند. اگرچه جان مایه داستان بسیار ساده به نظر می رسد ولی شخصیت پردازی بی نظیر و پرداختن به مهم ترین چالش های جوانان…

 این سریال که بر اساس کتابی به همین عنوان ساخته شده، شما را به دنیای نوجوانان خانواده‌های ثروتمند «منهتن» می‌بره. «سیرینا» و «بلر» شخصیت‌های اصلی این سریال هستند که سر همه چیز با هم رقابت دارند، از لباس گرفته تا دوست پسر و برای رسیدن به هدفشون از هیچ کاری دریغ ندارند. داستان سریال از زبان دختری روایت می‌شه که ما هیچوقت توی سریال نمی‌بینیمش ولی اینطور که از شواهد پیداست یکی از دانشجوهای کالجی‌ست که «سیرینا» توش درس می‌خونه. وبلاگ این دختره‌ی خاله زنک کوچکترین اتفاقات روابط دختر پسرها رو زیر نظر داره و هر اتفاقی که می‌افته بعد از چند ثانیه توی وبلاگش و موبایل دانشجو‌های کالج منتشر می‌شه...

کری برادشاو در اوایل دهه 1980 در سال اول دبیرستان است. او اولین سوالات خود را در مورد عشق، رابطه جنسی، دوستی و خانواده در حالی که در دنیای دبیرستان جستجو می کند، می پرسد.

A group of friends living in Beverly Hills, California make their way through life from their school days into adulthood.

 داستان سریال درباره پزشک زنی به نام “زو هارت” است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، به سرعت جا پای پدر خود میگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل میشود…

چهار دوست که در گذشته رازهایی برای خود داشتند ناگهان با شخصی نامعلومی مواجه میشوند که قصد دارد تمام رازهای آنها را فاش کند و آنها سعی میکنند تا با او مقابله کنند...

زمانی که امیلی، زنی با گذشته ای تاریک و مبهم وارد شهر جدیدی میشود همگان از او استقبال میکنند. غافل از اینکه هدف او انتقامی دردناک از کسانیست که خانواده ی اورا نابود کردند…

سریال در مورد خانواده‌ای چند ملیتی، تشکیل شده از فرزندان ژنتیکی و یا به فرزند خوانده‌گی گرفته شده است که توسط دو مادر ، بزرگ می شوند...

داستان از اونجا شروع میشه که “جنا” کارکتر نقش اول سریال که همیشه دلش میخواست بین دوستاش دیده بشه نامه ای با موضوعی تحقیر آمیز نسبت به خودش دریافت میکنه و بعد از ناراحت شدن از این نامه بخاطر بی حواسی لیز میخوره و اولین اتفاق سریال با شکستن دستش براش رخ میده…

دختری به اسم کسی بلیک بعد از مرگ مادرش تو آتش سوزی میره که با مادربزرگش توی شهری زندگی کنه که رمز و راز زیادی با خودش داره جایی که از طریق پسری به اسم آدام میفهمه یه جادوگره و با گروهی از جادوگرا آشنا میشه که هر کدوم نیروهای خاص خودشونو دارن اما با این حال شوکه شده و هیچ چیزیو باور نمیکنه تا اینکه پس از پیدا کردن دفترچه ی خاطرات مادرش به هویت واقعی خودش میبره بی خبر از اینکه چه خطراتی در انتظارشه …