Story of drama, love, and crime among relatives all connected through a huge holding company.

روایت عاشقانه ای در روزهای پرتپش تهران 1332 است که با کودتای سیاه آغاز میشود و با اثر حوادث کودتا بر زندگی شخصیت ها، اوج میگیرد. در تهران سالهای پس از کودتا که چهره شهر، رنگ خشونت و دسیسه به خود گرفته، عشقی شکوفا میشود میان دو جوان به نام های شهرزاد و فرهاد. عشقی که فرجامش متصل به حوادث ایام میشود و عشاق قصه در موقعیت دشواری قرار میگیرند...

It is the story of a family on the first of September 1941, which undergoes changes during the occupation of Iran by the Allies.

Naeem, who has endured 15 years in prison for his daughter's love, faces a major crisis after his release to see her.

Javid is a 17 year old youngster from the southern part of the city and has no identity card. he's desperately trying to prove he's identity through he's aunt so that he could marry the love of he's life Abra.

The story of a gang of drug dealers in the south of Tehran who has sheltered many youngsters and orphans from the streets. Shahin and Shakoor who are brothers are leading the gang but when it is collapsed creates a crisis in their fa

خانواده‌ای درگیر مشکلات مختلفی همچون اعتیاد، فقر، بیکاری و از همه مهم تر روابط عاطفی میان اعضاء خانواده می‌باشند و برای رهایی از این مشکلات، ماجراهایی در حین تدارک مراسم عروسی دختر خانواده (سمیه) شکل می‌گیرد که منجر به وقوع اتفاقاتی در رابطه اعضای خانواده می‌شود…

 رضا مثقالی (پرویز پرستویی) معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانه‌است. رضا در حادثه‌ای مجروح شده و به بیمارستان خارج از زندان منتقل می‌شود. در آنجا لباس یک روحانی بیمار را می‌رباید و در لباس روحانیت موفق به فرار از زندان می‌شود. او با مصونیتی که در لباس تازه پیدا کرده به یک شهرک مرزی می‌رود تا از طریق و با گذرنامه جعلی از کشور خارج شود اما به دلایلی با یک روحانی دیگر اشتباه گرفته می‌شود و امامت جماعت محلی را برعهده اش می‌گذارند...

The police are after a drug lord named Naser Khakzad, but when they finally manage to catch him, he tries whatever he can think of to escape and save his family.

A prison is about to be evacuated to make room for an airport expansion project. Major Jahed and his officers are busy transferring all inmates to the new facility, but one inmate is missing.

A film of a woman swimming in a pool is distributed through the internet. Now her husband and her brother are after finding the one who is responsible for that and taking revenge on him.

کیانوش استقرار زاده سردبیر یک روزنامه دهه 20 است. او با نوشتن مقاله‌ای انتقادی به تبعید در نقاط دوردست ایران محکوم می‌شود. در بین راه در اتفاقاتی توسط یک مار (نشیمن گز) گزیده می‌شود. شیرفرهاد، پسر خان پایین برره او را به برره می‌آورد و…