تومویو شینو یک خانم اداری است. یک روز او اخبار را از تلویزیون تماشا می کند و متوجه می شود که دوستش ماریکو ایکاگاوا خود را کشته است. آنها از همان دبیرستان فارغ التحصیل شدند و تومویو می داند که ماریکو برای مدت طولانی توسط پدرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. تومویو برای نجات روح او بقایای او را از خانواده ماریکو می دزدد...

اورارا سایاما یک دانش آموز 17 ساله دبیرستانی است که هیچ دوستی ندارد. تنها لذت او خواندن مانگای عشق پسرانه است که به عنوان یک راز نگه می دارد. او همچنین به عنوان صندوقدار در یک کتابفروشی پاره وقت کار می کند. او در آنجا با یوکی ایچینوی 78 ساله آشنا می شود که از زمان مرگ همسرش تنها زندگی می کند...

در یک پارک در یک غروب بارانی، یک دانشجوی 19 ساله به نام فومی، چتر را به دختر 10 ساله خیس به نام ساراسا می دهد. فومی با درک بی میلی او برای رفتن به خانه، به او اجازه می دهد در جای خود بماند و دو ماه آینده را در آرامش سپری کند. آنها دست یکدیگر را می گیرند و به نظر می رسد بالاخره جای خود را در جهان پیدا کرده اند تا زمانی که فومی به جرم آدم ربایی دستگیر می شود...

Elementary school student Mibou's daily revolves around his love for fish. He sees, draws, and eats them every day. His father is worried about Mibou, because he seems different from other kids. His mother, in contrast, watches hi...

A man is found dead in a office of Takayanagi Ballet Company. The suspect is a female dancer at the ballet company. The Takayanagi Ballet Company insists that the incident is a self defense case, but after an investigation there's...

شیشیکاری جزیره ای دورافتاده است که از کاهش جمعیت و کاهش صنایع رنج می برد. کیتا ایزومی شروع به تولید انجیر سیاه در جزیره شیشیکاری کرد. به دلیل محصول خوب او، این جزیره نزدیک به دریافت کمک مالی 5 میلیارد ینی از دولت است که بخشی از سیاست دولت برای احیای اقتصاد روستایی است. ساکنان جزیره هیجان زده هستند، اما روزهای آرام آنها با ظاهر شدن میتسو اومیساکاتغییر می کند...

هیگاشیاما هاروتو یک معلم تاریخ ژاپنی 34 ساله است که ظاهر زیبا را با شخصیتی صادق و دوستانه ترکیب می کند. وقتی او به دبیرستان نیتاکا، مدرسه ای برای دانش آموزان پیشرفته، منصوب شد، هاروتو بلافاصله توجه دانش آموزان دخترش را به خود جلب می کند . اما او رازی دارد که نمی تواند به کسی بگوید...

کایو آگاوا به عنوان افسر مشروط کار می کند و با جنایتی فجیع روبرو می شود...