زمانی که پدر ویتنی دچار حادثه می شود، او به زادگاهش باز می گردد تا به اداره زمین گلف خانوادگی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند، کمک کند. در آنجا با آستین، باغبان خوش چهره آشنا می شود و با اکراه برای بردن جایزه مسابقات سالانه وارد چالش می شود...

اولیویا، که پس از جدایی با قفل شدن مغز دست و پنجه نرم می کند، به امید الهام گرفتن به تعطیلات گرمسیری می پردازد و با شاهزاده الکساندر ملاقات می کند که ...

درست قبل از کریسمس، مری آن دختری را به فرزندی قبول می‌کند تا به تنهایی بزرگ کند. او و نوزاد به دلیل هوای بد ، کریسمس را در شهر بتلهم پنسیلوانیا گیر می‌کنند. تنها گزینه او وقتی مسافرخانه پر است، ماندن نزد جو، برادر صاحب مسافرخانه است...

هنگامی که روری برای تجدید عهد والدینش با مرد سابقی برخورد می کند که قلب او را شکست. او وحشت زده وانمود می کند که صاحب تختخواب و صبحانه دوست جدیدش است ...

بث سوژه جلد یک مجله می شود و به جستجوی عکاسی می رود که عکس او را گرفته است...

عکاسی در یک شهر کوچک، جان مردی مرموز را نجات می دهد که ممکن است برای خرید زمین پارک خانوادگی او به شهر آمده باشد. این زمین پارک، محل برگزاری جشن سالانه کریسمس نیز هست.

Tamara visits her family's apple orchard in hopes of taking a break from life. She begins to fall for her childhood best friend and now the farm manager, Will, and together they go to great lengths to keep the orchard alive.

Mia Miejer expect that her Mimi, Ann will win the Christmas Market Fest Dutch Bake-Off competition with her award-winning Kerststol, but her Mimi has difficult news to share.