زندگیِ مردی (مایکل سی هال) در اواسط سی سالگی وارده یک دوره مضحک می شود ، چرا که وارد یک رابطه عاشقانه با همکلاسی سابقه خود شده است...

زنی عجیب و غریب با علاقه به هنر و صنایع دستی، اسب و برنامه های جنایات ماورای طبیعی، رویاهایش را در بیداری پیدا می کند..

محتوای داستان فیلم که بر اساس دومین رمان جولی مورفی به نام Go Big or Go Home است، در مورد نوجوانی به نام ویلودین با نام مستعار دامپلین/ویل می باشد که دچار اضافه وزن شده است. ویل بخاطر این که مادرش رزی در جوانی ملکه زیبایی بوده است، احساس اعتماد به نفس زیادی دارد. او واقعا به کنایه های دیگران در مورد اضافه وزنش اهمیت نمی دهد. ویل بعد از مدت کوتاهی با پسری به نام بو آشنا می شود و بخاطر این موضوع در وضعیت فعلی خود شک می کند و تصمیم می گیرد تا مانند مادرش به یک پجنت زیبایی تبدیل شود…

یک دختر جوان در خانواده ای فقیر به سنی می رسد که کم کم متوجه آرزوهایی که دارد می شود ، مادرش هنرمند و پدرش یک معتاد الکلی است که امید کودکان را با فقر و مشکلات مختلف از بین می برد و دختر جوان مجبور می شود که …

یک کودک 16 ساله خجالتی که از وضعیت موجود در دبیرستان خود خسته شده است ، از گذشته عصیانگر مادرش الهام می گیرد و ناشناس منطقه ای را منتشر می کند...

یک دانشمند موفق از آزمایشگاه شرکت خارج می شود و به هند فرستاده می شود تا برنج اصلاح شده ژنتیکی که او تولید کرده است را در آنجا به فروش برساند و …

وقتی الی چو نوجوان باهوش اما پولکی موافقت می کند که نامه ای عاشقانه از روی شوخی برای یک پسر بنویسد، انتظار ندارد دوست او شود یا حتی عاشق او شود ...

''تنر هال'' زیر چشمی دنیای خصوصی دخترهای مدرسه را زیر نظر دارد.با حضور چهار دختر نوجوان این موضوع برملا میشود...

یک زن جوان که میانه ای با روابط عاشقانه ندارد، بطور ناخواسته خود را در شرایطی کاملاً متفاوت می یابد و..

داستان فیلم درباره ی دختری به نام گریس است. او رهبر چهار کارمند خانه ی کودکان است که مراقبت های لازم را از ساکنین موقت آنجا انجام می دهند. رابطه ی دوستانه و راحتی میان این چهار کارمند یعنی گریس، میسن، جسیکا و نیت برقرار است. اما گذشته ی گریس که به دقت پنهان نگه داشته شده بر اثر سه رویداد شروع به آشکار شدن می کند : پدر زندانی اش در آستانه آزادی است، او پی می برد که فرزند میسن را باردار است و یکی از تازه واردان به خانه یعنی جیدن، همان زخم های روحی را دارد که گریس زمانی تجربه شان کرده بود...